کلیک کن
منوی اصلی

دیدار دوباره با ناهید

دیدار با ناهید

امشب بالاخره توانستم پس از چند ماه ناهید را ملاقات کنم!
آخرین باری که آن را دیده بودم حدود دو ماه پیش بود. زمانی که در سپیده دم صبحگاهی آن‌را در میان غبار افق شرقی برفراز بیابان حوض سلطان یافتمش. سوار بر اتومبیل بودم به سمت تهران، البته مسافر نه راننده!

پس از آن دیگر نتوانستم ناهید را بیابم. زیرا فاصله‌اش از خورشید کم می‌شد و آرام آرام داشت خودش را به آسمان شامگاهی می‌رساند. اکنون مدتی است به آسمان شامگاهی کوچ کرده و پس از غروب آفتاب در لبه‌ی افق جنوب غربی قرار دارد.

اما یافتنش هنوز ساده نیست. جدایی‌اش از خورشید افزون شده ولی هنوز کم است و اندک‌زمانی پس از غروب آفتاب، او هم غروب می‌کند. دیدنش تا همین یک دو هفته‌ی پیش امکان‌پذیر نبود. این روزها هم که آسمان‌مان ابرناک بود یا شرایط افق یاری نمی کرد تا آن را بیابم.

ولی امشب دقایقی پس از اذان مغرب، با دیدن افق غبارگرفته و قرمز، سریع خودم را به همراه دوچشمی کوچکم به پشت‌بام رساندم. آسمان صاف و بدون ابر است، اما غبار تیره‌ای افق غربی را پوشانده است. شاید نتوان دیدش.

وضوح دوربین را با مشتری تنظیم کردم و در لبه‌ی افق در میان تیرگی‌های غبار به دنبالش می‌گشتم. درست در بالای یک شکاف میان کوه‌های دوردست در افق که از میانه‌ی ساختمان‌های ناهنجار شهر دیده می‌شدند، جستمش!

نقطه‌ای نورانی و قوی اما بسیار خفیف. داشت در میان این حجم از غبار و گرفتگی نفس‌نفس می‌زد. انگار داشت جان ِ خود را به آسمان تقدیم می‌کرد. دوربین بر دستانم می‌لرزید و هم‌آهنگ با لرزش‌های نور ناهید شده بود.

ارتفاعش از لبه‌ی کوه‌ها شاید دو یا سه برابر قرص ماه بود. به نظرم یک دقیقه از یافتنش می‌گذشت که از مقدار نورش به شدت کاسته شد. ناهیدمان آرام آرام، آن چنان خسته و نحیف شد تا دیگر از دیدگانم ناپدید شد.

سیاره زهره آرام آرام در روزها و هفته‌های آینده فاصله‌اش از افق بیشتر و بیشتر می‌شود و برای چندین ماه مهمان آسمان شامگاهی‌مان خواهد بود.

محمد همایونی
شامگاه یکشنبه 20 آذر 1401

محمد همایونی
کارشناس و مدرس نجوم هستم و اعتقاد دارم که «یک ستاره شناس این جهان را مکانی زیباتر برای زندگی می‌بیند!» و برای ترویج آن تلاش می‌کنم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

preloader
لطفا صبرکنید...