preloader
لطفا صبرکنید...
کلیک کن
منوی اصلی
Warning: Undefined property: stdClass::$db_id in /home/h46977/domains/setareshenas.com/public_html/wp-includes/class-wp-walker.php on line 142

Warning: Undefined property: stdClass::$current in /home/h46977/domains/setareshenas.com/public_html/wp-includes/class-walker-nav-menu.php on line 265

معرفی کتاب: خاستگاه | داستان آغاز گیتی و آدمی

کتاب خاستگاه
حسن فتاحی

این یادداشت توسط دوست علمی‌دانشی عزیزم حسن فتاحی نوشته شده است. او به همراه دو تن از عزیزان دیگر ترجمه‌ی کتاب ارزشمند خاستگاه را انجام داده‌اند. حسن فتاحی عزیز را سال‌هاست به خاطر ترجمه‌های دقیق و نابی که از کتاب‌های علمی منتشر می‌کند می‌شناسم. مقاله‌های کوتاه و بلند علمی و تحلیلی وی در صفحه‌ی دانش روزنامه شرق نه‌تنها خواندنی که گنجینه‌ای ارزشمند است. از او بسیار سپاسگزارم که وقت گذاشته و این یادداشت معرفی را به مناسبت نخستین چاپ ترجمه‌ی کتاب خاستگاه برای سایت ستاره‌شناس آماده کرده است.

محمد همایونی ـ اردیبهشت 1404

خاستگاه: داستان آغاز گیتی و آدمی

روایت بهرام مبشر از سرآغاز هر چیز و همه‌چیز

یکی از محبوب‌ترین اخترفیزیک‌دانان زندگی‌ام اوبر ریوز بود. او را باید کانادایی بدانیم؛‌ اما بخش مهم زندگی‌ دانشی‌اش را در فرانسه به سر برد. او اخترفیزیک‌دان هسته‌ای بود و در نوشتن و اندیشیدن یکی از الگوها یا قهرمانان من. دانشمندی با لبی خندان و ریش بلند که از پیشگامان اخترفیزیک هسته‌ای ستارگان بود. در دو دهه‌ی پایانی عمر پربارش هم به دانش‌گستری در زمین پرداخت. سخنرانی کرد و برای کودکان کتاب‌ها نوشت. این‌ها را گفتم تا برسم به اینکه او کتابی دارد با نام «ساعت سرمستی». این کتاب که حالا قدیمی شده و شاید بیش از بیست سال پیش به فارسی هم ترجمه شده بود، روایتی بس خواندنی از برخی داستان‌های گیتی دارد. عنوان «ساعت سرمستی» همواره در ذهنم بود و دوست داشتم روزی دیگر، کتابی را بخوانم که هرچند نامش متفاوت خواهد بود؛‌ اما به همان اندازه برایم شیرین باشد. این موضوع در ذهنم بود تا اینکه کتاب «خاستگاه: داستان آغاز گیتی و آدمی» را خواندم و بار دیگر آن طعم شیرین را چشیدم. آن‌چنان‌که با کمک دو تن از دوستانم، ضحا نصر و مریم سلیمانی، کتاب را ترجمه کردیم. این یادداشت را هم که برای سایت دوست خوبم محمد همایونی می‌نویسم، روایتی از این کتاب است.

کتاب خاستگاه

همه‌ی ما در مدرسه درس‌های متفاوتی را خوانده‌ایم. از ادبیات شیرین فارسی تا فیزیک و شیمی و زیست‌شناسی و ریاضی؛ اما تجربه نشان داده، در مدرسه نه‌تنها شیرینی درس‌ها را نمی‌چشیم؛ بلکه رابطه‌ی معناداری میان آنچه در درس‌های گوناگون می‌خوانیم هم برقرار نمی‌کنیم. تجربه‌ی من که با بخشی از شاگردان دبیرستانی باهوش سروکار دارم نشان می‌دهد وضعیت کماکان این‌گونه است و من به‌روشنی می‌بینم که دانش‌آموزان ما نمی‌توانند میان آموخته‌هایشان در فیزیک، شیمی و زیست‌شناسی رابطه‌ای معنادار و منطقی برقرار کنند. چه‌بسا در این میان پرسش‌هایی هم داشته باشند که بی‌پاسخ بماند. اجازه دهید برایتان داستانی را که سال اول یا دوم دبیرستان تجربه کردم روایت کنم. ازاین‌جهت شک دارم که نمی‌دانم زیست‌شناسی را سال اول دبیرستان می‌خواندیم یا سال دوم دبیرستان. معلم ما که بعدها فهمیدم آن زمان خودش دانشجوی دکترای یکی از دانشگاه‌های تهران بود، آمد سر کلاس و شروع کرد درس دادن تقسیم سلولی. مدام می‌گفت در فاز میوز این‌طور می‌شود و در فاز میتوز آن‌طور. من هاج‌وواج بودم که آخر چطور می‌شود یک سلول با جرم m یهو بشود 2m و بعد 4m! دستم را بلند کردم و از او پرسیدم چرا فاز میوز و میتوز با فیزیک همخوانی ندارد! چطور ممکن است در پی تقسیم سلولی جرم دو برابر و چهار برابر شود. اصلاً آن جرم‌های اضافی از کجا می‌آیند؟ معلم ما گفت این‌ها را کی گفته که باید با فیزیک سازگار باشد. من هم با لبخندی شیطنت‌آمیز گفتم: اینشتین گفته. معلم ما گفت: بیا پای تخته! از چهره‌اش فهمیدم عصبانی است ولی ترسان و لرزان رفتم. وقتی رسیدم روبرویش گفت می‌خوای یه سیلی بزنم از توی دیوار رد بشی. من که ترسیده بودم، ناخواسته خندیدم. ناگهان سیلی را حس کردم و نه از دیوار بلکه در کلاس را باز کردم و فرار کردم. کجا؟ یکراست دفتر مدیر مدرسه. معلم زیست هم به دنبال من. فرار کردم و رفتم پشت معاون مدرسه‌مان که مرد بسیار نازنینی بود و چندین سال پیش به دلیل بیماری سرطان چشم از جهان فروبست، مخفی شدم. معلم ما هم آمد و گفت این دانش‌آموز سؤال چرت‌وپرت می‌پرسد و کلاس را به مسخره گرفته. مدیر آمد و جان کلام اینکه به من گفت پسرم کلاس زیست که جای کلاس فیزیک نیست. برو از معلم فیزیک بپرس. داستان این پرسش را ادامه نمی‌دهم که بگویم چقدر زمان برد تا بفهمم چرا چنین است. یا مثال دیگرش، ندانستن رابطه‌ی میان طیف گسیلی و جذبی در فیزیک است با ساختار اتمی که در شیمی می‌خواندیم.

این دو موضوع را گفتم تا نشان دهم چگونه نداشتن یک تصویر درست بزرگ‌مقیاس می‌تواند فهم عمیق ما را مختل کند. اگر از شاگردان مدرسه‌ای در پایان دیپلم بپرسم که این گیتی از کجا آمده و عنصرها چطور شکل گرفته‌اند و خورشید و زمین و ماه چطور پدید آمده‌اند یا اینکه بپرسیم چه شد که انسان روی این سیاره در اثر فرگشت ظاهر شد و به مرحله شهرسازی و تمدن امروزی رسید، شاید از هر صد دانش‌آموز یکی بتواند جوابی خوب ارائه دهد که آن هم دلیلش یا کتاب‌هایی است که خوانده یا مستندهایی که دیده است.

کتاب خاستگاه
طرح جلد کتاب خاستگاه

در کتاب خاستگاه مهم‌ترین چیزی که جلوه‌گری می‌کند ارائه‌ی یک تصویر بزرگ‌مقیاس از گیتی است. بهرام مبشر تلاش کرده در این کتاب یک تصویر بزرگ‌مقیاس شفاف از تحولات گیتی ارائه دهد که همه‌ی این‌ چیزهایی که می‌بینیم از کجا آمده‌اند. مبشر هنرمندانه ارتباط معناداری میان پنج چیز را برقرار کرده است. فیزیک، اخترشناسی، زمین‌شناسی و زیست‌شناسی و پیدایش انسان. به زبان دیگر مبشر نشان داده چطور از فیزیک به شیمی و از شیمی به زیست‌شناسی سفر می‌کنیم و پل ارتباطی میان این‌ها چیست. این همان شگفتی کتاب است، وگرنه موضوع‌های داخل این کتاب را می‌توان جاهای دیگر هم یافت اما جداجدا و بدون پل ارتباطی با بخش‌های دیگر.

مبشر نشان می‌‌دهد که چطور انسانی که یکی از فرآورده‌های ناب و درجه‌یک این گیتی است، چگونه با داشتن اندیشه‌ی دانشی یا همان چیزی که به آن تفکر علمی می‌گویند، به گیتی می‌نگرد و چگونه اتم‌ها و ستارگان، سلول‌ها و جوّ زمین و آب اقیانوس‌ها چگونه به هم گره‌خورده‌اند. اینکه با خواندن کتاب خاستگاه فردی می‌تواند بفهمد چگونه همه‌چیز از مهبانگ آغاز شد و چطور شد که به اینجا رسید، هنر این کتاب است. کتاب خاستگاه 26 فصل دارد و این سفر از مهبانگ تا تمدن انسانی، از نخستین ستارگان کیهان تا نخستین سلول و از نخستین جانوران تا انسان هوشمند، ادامه‌دار است. در پرتو عنصرها و واکنش‌های هسته‌ای شیمیایی، چگونه گیتی بارور می‌شود و چگونه در بدن ما رد پای عنصرهای کیهانی دیده می‌شود.

ساختار کتاب یک ویژگی خوب دارد. اینکه در آغاز هر فصل مشخص شده است که خواننده چه چیزهایی را خواهد آموخت. در پایان هر فصل هم یک چکیده وجود دارد که مطالب کل فصل را در ذهن خواننده جمع‌بندی می‌کند. همچنین پرسش‌هایی برای مرور وجود دارند که پاسخ دادن به آن بسیار کمک‌کننده است.

اجازه دهید تجربه‌ی دیگری از این کتاب را روایت کنم. من این کتاب را از فصل اول تا پایان فصل هجدهم به تعدادی از دانش‌آموزان مشتاق درس داده‌ام. سر کلاس وقتی مطالب را می‌گفتم، بچه‌ها تصور می‌کردند که همه‌چیز را به‌خوبی آموخته‌اند؛ اما وقتی از آن‌ها می‌خواستم به پرسش‌ها پاسخ دهند، گاهی گیج می‌شدند، گاهی فراموش می‌کردند و گاهی اشتباه. کار پرسش‌های مروری در این کتاب محکم‌سازی آموخته‌ها به شکل درست آن است. بگذارید جمله‌ای معروف از کتاب مکانیک کوانتومی ساکورایی را بگویم که بسیار روشنگرانه است. در مقدمه‌ی نویسندگان کتاب آمده است: اگر کسی کتابی را بخواند اما نتواند تمرین‌های آن را حل کند، چیزی نیاموخته است. این مسئله درباره‌ی تمام کتاب‌های علمی درست است. پرسش‌ها کمک می‌کنند تا بدانیم چقدر درست و دقیق و عمیق آموخته‌ایم.

حال بیایید تا باهم سفری داشته باشیم درون کتاب. این سفر را به دو بخش تقسیم کرده‌ام. بخش اول گیتی که از فصل اول تا پایان فصل هفدهم است. بخش دوم آدمی که از فصل هجدهم تا پایان کتاب است.

اگر از اخترشناسان بپرسید گیتی چگونه آغاز شد، خواهند گفت با مهبانگ. کتاب خاستگاه هم از فصل پنجم که عنوانش خاستگاه گیتی است، با مهبانگ آغاز می‌شود؛ اما شاید این پرسش مهم پیش آید که در چهار فصل اول چه نوشته شده است. بهرام مبشر در فصل اول یک چشم‌انداز کلی را ارائه می‌کند و در فصل دوم نشان می‌دهد اساساً توسعه‌ی تفکر علمی در بلندای تاریخ بشر چگونه بوده است. چگونه آدمی از اندیشه‌های ساده‌ای به چنین دستاوردهای پیچیده رسید. فصل سوم و چهارم به ترتیب سفری به ساختار بزرگ‌مقیاس گیتی است و ساختار ریزمقیاس آن. در فصل سوم خاستگاه فضا زمان از ابتدایی‌ترین اندیشه‌ها تا نوین‌ترین دیدگاه‌ها ارائه شده است و در فصل چهارم خاستگاه میدان‌ها و ذرات. شاید برخی کتاب‌ها این‌گونه آغاز نشوند اما مبشر ترجیح داده نخست خاستگاه تاروپود خودِ گیتی را که ساختار فضا زمان و ذرات هستند، ارائه کند. سپس داستان پیدایش گیتی از منظر اخترفیزیکی را می‌آغازد. نخست مهبانگ را می‌گوید که گیتی در نخستین دمدمه‌های زایش چه مراحلی را سپری کرده است. سپس از خاستگاه بُن‌پارهای سبک و نخستین‌ اتم‌ها داستان‌هایی خواندنی نوشته است. او آرام‌آرام خواننده را به فضای ستارگان و کهکشان‌ها می‌آورد و ساختار امروزی گیتی را نشان می‌دهد. سفری هیجان‌انگیز به دل ستارگان دارد. در کمتر کتاب فارسی می‌توانید برخی مطالب درباره‌ی اخترفیزیک هسته‌ای ستارگان را بیابید که در این کتاب روایت شده است. او خاستگاه عنصرهای سنگین را با ستارگان به‌درستی گره می‌زند و به خواننده نشان می‌دهد این عنصرها چگونه پدید آمده‌اند و برای نمونه خاستگاه آهن-56 روی زمین از کجاست. مبشر سری به سامانه‌های سیاره‌ای می‌زند و درباره‌ی سیاره‌های فراخورشیدی چارچوب لازم را برای فهمیدن اصل و اساس موضوع شرح می‌دهد. سپس وارد خاستگاه و جایگاه زمین می‌شود. بخش زمین‌شناسی کتاب سه فصل است اما من دو فصل اول آن را در بخش گیتی جای دادم در این نوشته و فصل هجدهم را در بخش آدمی؛ زیرا فصل هجدهم روایت دگرگشت زمین و چگونگی تحولات این سیاره برای میزبانی از زیست یا حیات است.

معرفی کتاب: خاستگاه

حتماً این جمله‌ی زبانزد را شنیده‌اید که کوه موش زایید. صدالبته که هیچ کوهی موش نمی‌زاید و در زبان فارسی این ضرب‌المثل در بیان شگفتی است که کوهی با آن عظمت و بزرگی، موشی بزاید؛ اما باید به این داستان از منظر دیگر نگریست. اگر کوهی که از سنگ ساخته‌شده، بتواند موشی بزاید، کاری بس بزرگ کرده است. موش به‌رغم جثه‌ی ریزی که دارد، سامانه‌ای پیچیده است. موش در دل خود سلول‌های کوچک دارد که بسیار شاهکار هستند. حتی اندام‌های موش شاهکارند. پس اگر کوهی بتواند موجودی پیچیده و دارای اندام‌های بزرگ و کوچک پیچیده بزاید کاری بس سترگ کرده است. گیتی هم که توانسته سیاره‌ای چون زمین تولید کند و روی این سیاره، علاوه بر این گستردگی گیاهان و جانوران و انواع سامانه‌های زیستی ریز و درشت، موجودی همچون انسان پدید آید، کاری است شاهکار و بزرگ. از فصل هجدهم تا پایان کتاب که من نامش را در این نوشته بخش آدمی نام نهادم، حکایت چگونه پدیدار شدن زیست سلولی تا جانوران و گیاهان و انسان شهرنشین است.

این بخش کتاب با تحولاتی از زمین آغاز می‌شود که آن دگرگونی‌ها در راستای زیست‌پذیری زمین است. سپس پیدایش شرایط زیست را که سبب ظهور سلول‌ها شده و تکامل را هم در میان جانوران و هم در میان گونه‌ی انسان رقم زده است.

بخش زیست‌شناسی کتاب یک ویژگی دارد، اینکه نگاه و نگره‌ی یک فیزیک‌دان به زیست‌شناسی است و بنابراین نوعی منطق فیزیکی را در روایت زیست در آن می‌یابید. مبشر در فصل‌های پایانی کتاب سفری دارد به دل تمدن‌های باستانی. تمدن امروزی ما روی شانه‌های تمدن‌های باستانی استوار است و از قضا سرزمین کهن ما ایران یکی از آن مهدهای تمدن است.

کتاب با یک نتیجه‌گیری کلی و باز ارائه‌ی یک تصویر بزرگ از سفر گیتی و آدمی پایان می‌پذیرد.

گمانم بر این است که بخشی از خوانندگان این نوشته دانش‌آموزان عزیزی باشند که سرمایه‌های فردای ایران هستند؛ بنابراین دوست دارم کمی درباره‌ی چرایی استفاده از واژگان فارسی در کتاب خاستگاه بگویم. من و ضحا و مریم، در این کتاب از واژگان فارسی دانشی برای بسیاری از واژگان استفاده کردیم. دلیل ساده و سرراست‌اش این است که فارسی را باید پاس بداریم؛ اما دلایل فراتر از همین‌اند. زبان فارسی تنها یک زبان نیست؛ بلکه ستون فقرات تمدن ایران است. عامل پایداری و یکپارچگی ایران است. زبان فارسی زبان مشترک میان تمام اقوام ایران است. زبان فارسی بخشی از هویت ملی و میهنی ما ایرانیان است و یکی از شاخص‌های مهم برای توسعه‌ی کشور. در طول سده‌ها، ایرانی‌ها کوشیده‌اند این زبان را از گزندهای بسیاری دور نگه‌دارند و نگذارند زبان‌های بیگانگان یا آن‌ها که بر کشور تسلط نظامی یافته بودند، بر زبانشان چیره شود. کم نبودند کشورهایی که در اثر اشغال یا فروپاشی حکومت‌های‌شان، زبان و تمدن خود را از دست دادند و ارتباط‌شان با هویت‌شان پاره شد. فارسی زبانی توانمند و پرمایه است. ساختار زبان فارسی به‌گونه‌ای است که هم واژگان بسیار دانشی دارد و هم توانا در واژه‌سازی. از سوی دیگر، پس از دوره‌ی نوزایی در اروپا، روند پیشرفت دانش در غرب شتابان شد و ایران از آن جا ماند. پیشرفت دانش سبب شد تا واژگان بسیار جدیدی هم تولید شود؛ بنابراین برای برگردان آن واژگان و آن مفهوم‌ها باید واژه‌سازی صورت گیرد. نمی‌توان واژگان را از زبان بیگانه گرفت و در دل زبان فارسی جای داد. این کار هم به بن‌مایه‌های زبان آسیب می‌زند، هم بدفهمی و کج‌فهمی به بار می‌آورد و هم زبان فارسی را نابارور می‌کند. این در حالی است که زبان فارسی هم واژه بسیار دارد و هم توان واژه‌سازی بالایی دارد. اگر بخواهیم هویت علمی کشور را پابرجا نگه داریم و نیز دانش را به کل جامعه منتقل کنیم، زبان فارسی را هم پاس بداریم، باید بیاموزیم که دانش را به زبان فارسی سلیس و تمیز و درست به‌کارگیریم. فارسی اگر ادبیات‌اش شکر است، در واژگان دانشی هم شیرین‌سخن است. اگر بناست انگلیسی سخن بگوییم باید آن را تمیز و پیراسته بگوییم و بنویسم. اگر بناست عربی سخن بگوییم هم چنین است و اگر می‌خواهیم مطلبی را فارسی بگوییم، سزاوار است برای پاسداشت این زبان، برای غنی‌کردن این زبان، فارسی را دست و دقیق به‌کار گیریم. اینکه برخی در محیط‌های علمی در دل جملات فارسی مدام واژگان انگلیسی به کار می‌برند یا عربی واژگان فارسی را استفاده می‌کنند، نشانه‌ی سواد نیست بلکه نشانه‌ی بی‌سوادی یا ناآگاهی از توانایی زبان فارسی دارد. برخلاف آنچه برخی به‌اشتباه چنین وانمود می‌کنند که زبان فارسی فقط زبان شعر و چکامه‌سرایی است، باید گفت که زبان فارسی زبان دانش هم است.

ما در این کتاب برای واژگانی که برابر فارسی داشتند، از همان‌ها بهره گرفتیم. برای نمونه به‌جای منظومه‌ی شمسی نوشته‌ایم سامانه‌ی خورشید. نام سیاره‌های سامانه‌ی خورشیدی را هم برابر فارسی‌اش را نوشته‌ایم. به‌جای عالم نوشته‌ایم گیتی و بسیاری دیگر. حتی برخی واژگان کمتر شنیده‌شده‌ی اخترشناسی را هم به کار گرفته‌ایم؛ همچون «مانگ». در زبان فارسی به ماهِ زمین مانگ می‌گویند تا تمایز میان ماهِ زمین و دیگر ماه‌های سیاره‌های سامانه‌ی خورشیدی مشخص شود. وانگهی کلمه‌ی ماه در دل خود ایهام دارد و ممکن است در یک جمله سه بار واژه‌ی ماه بیاید که هر یک به چیزی اشاره دارد؛ بنابراین اخترشناسان ایرانی قدیم از مانگ برای ماهِ زمین بهره می‌بردند. جان کلام اینکه زبان فارسی چه در ادبیات و چه در دانش شیرین و شکر است و در هر دو توانا. تک‌تک ما وظیفه داریم در استفاده و غنی‌سازی و پاسداشت زبان فارسی، به‌ویژه در زمینه‌‌ علم کوشا باشیم تا این زبان کهن زنده بماند.

دکتر بهرام مبشر

برگرفته از کتاب:

بهرام مبشر، کیهان‌شناس نام‌بردار ایرانی است که نامش با بزرگترین پروژه‌ها و دستاوردهای اخترشناسی همچون تلسکوپ فضایی هابل و تصویر فراژرف آن گره خورده. بهرام مبشر دکترای کیهان‌شناسی رصدی خود را از دانشگاه دورهام انگلستان دریافت کرده، سپس دوره‌ی پژوهشی پسادکترا را در دانشگاه لِستر و امپریال کالج لندن گذراند. سپس به مدت هفت سال در جایگاه پژوهشگر ارشدِ آژانس فضایی اروپا، در مؤسسه‌ی تلسکوپ فضایی در مریلند آمریکا که زیرمجموعه‌ی سازمان ناسا است، به کارهای پژوهشی‌ـ‌مدیریتی مشغول بود. مبشر در این مؤسسه پژوهش‌هایش را با تلسکوپ فضایی هابل پیش می‌بُرد. در سال 2007 در جایگاه هیئت علمی به دانشگاه کالیفرنیا در ریورساید پیوست. جایی که هم‌اکنون در آن بر کرسی استاد تمامی فیزیک و اخترشناسی رصدی تکیه زده است. زمینه‌ی پژوهشی بهرام مبشر شکل‌گیری و دگرگشت کهکشان‌هاست. او در پژوهش‌هایش از رصدخانه‌های زمین‌ـ‌پایه و فضا‌ـ‌پایه بهره می‌جوید. وی نقشی کلیدی در هدایت پروژه‌های بزرگ بین‌المللی در شناخت کهکشان‌ها داشته و دارد؛ آنچنان که نتیجه‌ی این پژوهش‌ها هم‌اکنون در جامعه‌ی جهانی اخترشناسان زبانزد است. مبشر نویسنده‌ی چند کتاب و بیش از دویست و پنجاه مقاله با همکارانش است.

 

حسن فتاحی ـ اردیبهشت 1404


کتاب خاستگاه با 515 صفحه‌ی تمام رنگی و جلد سخت در قطع وزیری بزرگ توسط انتشارات گوتنبرگ چاپ شده است. در چاپ آن نهایت دقت و ظرافت به کار رفته تا کتابی ماندگار در کتابخانه‌ی هر علاقه‌مند باشد.

قیمت آن دو میلیون و صد و پنجاه هزار تومان است که خوانندگان این یادداشت می‌توانند از تخفیف 10 درصدی به همراه ارسال رایگان به سراسر کشور استفاده کنند.

برای سفارش کتاب کافی است با یکی از راه‌های زیر با مسئولین فروش انتشارات گوتنبرگ ارتباط گرفته و با تقدیم کد تخفیف setareshenas کتاب را با 10 درصد تخفیف خریداری کنید.

1- آقای حسین‌زاده با شماره تماس ۰۹۳۵۴۹۸۸۸۹۲ (تماس تلفنی یا پیام در واتساپ).

2- خانم پاکدل با آیدی f_paakdel در اینستاگرام.

برای دانشجویان مدرسه آنلاین ستاره‌شناس، یک کد تخفیف 20 درصدی اختصاص داده شده است. این عزیزان به بنده (محمد همایونی) پیام دهند تا کد تخفیف تقدیم ایشان شود.

ژان رُنه روآ

پروفسور ژان رُنه روآ استاد بازنشسته‌ی نجوم دانشگاه لاوال و مدیر پیشین رصدخانه جِمِنای جنوب است که مقدمه‌ای شایسته بر کتاب خاستگاه نگاشته است.

محمد همایونی
کارشناس و مدرس نجوم هستم و اعتقاد دارم «یک ستاره شناس این جهان را مکانی زیباتر برای زندگی می‌بیند!» و برای ترویج آن تلاش می‌کنم: از 1372 آموزش نجوم را شروع کرده و از 1395 تاکنون در این سایت، نجوم را به صورت آنلاین آموزش می‌دهم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *